سلام .....
عذاب زیستن در هیئت تاریکی ( شکل تاریکی ) ،
و در گور خویش ...!!
تلاش زندگی را ،
به زنجیر سکون آراستن .....
قصهء انسان و انسان هاست ...
نغمهء امروز و فرداهاست .....
مرا امیدی ست در دل ،
به چراغی ،
تا از آن پرتو بگیرم ،
جادهء تاریک زیستن را .....
مرا امیدی ست در دل ،
به تولدی ،
و شاید مسیحایی دیگر ...!!
ما مترسک مزرعهء خویشیم !!!
و البته : کلاغ هایش !!!!!
ایزدی باید برای یگانگی ،
برای همبستگی ...
و مریمی
برای زایشی دیگر .....
" ه.م غروب "
نظرات شما عزیزان:
:: برچسبها: دل درد غروب , " ه, م غروب , مریم , مسیحا , زایش , مترسک , کلاغ ها , تولدی دیگر , ,